آدمها باعث میشن از یه سری رفتارهای قشنگ دست بکشی
آدمها باعث میشن از داشتن یه سری رفتارهای قشنگ ناراحت باشی
آدمها باعث میشن با یه سری از احساسات قشنگت بجنگی
آدمها باعث میشن از یه سری از افکار قشنگت پشیمون بشی
آدمها باعث میشن که خودتو مجبور کنی دنبال حسهای قشنگ نری
آدمها باعث میشن اونقدر از حسهای قشنگت ناراحت بشی که بخوای نباشن، که از بین ببریشون
آدمها یهو میان میگن: پس کو اون فکرها و حسها و حرفهای قشنگت؟!
به نقل از وبلاگ mUg
در اجتماع دیدهاید، مردی که به سیم آخر میزند و آمادهی جانبازی میشود، همه از او میترسند، هیچکس به جنگ او نمیرود، زیرا میداند که او آمادهی جان دادن است و از مرگ نمیترسد، بنابراین نمیتوان با هیچ وسیلهای، حتی مرگ، او را ترساند و تسلیم کرد.... بنابراین قدرتها و سلطهطلبها از او هراس دارند و او را رها میکنند و تسلیم ارادهی او میشوند و از اطرافش دور میگردند.... او تا وقتی که زنده است بهراستی زندگی میکند و هنگامی که میمیرد، زندگی ابدی مییابد. یک چنین زندگی، ممکن است کوتاه باشد، اما ثمربخشتر از هزارها زندگی و ارزنده تر از قرنها زندگی است .
کتاب رقصی چنان میانهی میدانم آرزوست نوشتهی شهید دکتر مصطفی چمران
....It's a mistake. Okay, yes, it's a mistake. I know it's a mistake. But there are certain things in life where you know it's a mistake, but you don't really know it's a mistake because the only way to really know it's a mistake is to make the mistake, and look back, and say, "Yep. That was a mistake." So, really, the bigger mistake would be to not make the mistake, because then you go your whole life not really knowing if something is a mistake or not. And, damn it, I've made no mistakes....
Carter Bays & Craig Thomas's How I Met Your Mother
---------------------------------------------------------------------------------------------
....این یک اشتباهـه. آره، این یک اشتباهـه. من میدونم این یک اشتباهـه. ولی چیزهای مسلمی توی زندگی هست که میدونی اشتباهـند، ولی در واقع نمیدونی اشتباهـند، چون تنها راهی که بفهمی اشتباهـند اینه که اون اشتباه رو مرتکب بشی، و برگردی به عقب نگاه کنی و بگی "آره اون یه اشتباه بود" . پس اشتباه بزرگتر اینه که اون اشتباه رو مرتکب نشی، چون اون موقع توی تمام زندگیت نمیدونی چی اشتباهـه و چی نیست. و لعنت به این ، من هیچ اشتباهی نکردم....
سریال آشنایی با مادر از کارتر بیز و کریگ توماس
انسان مخلوق عجیبی است، از لحظهای که چشم به جهان میگشاید همهی دنیا را برای خود میخواهد. همهی آمال و آرزوهایش بر محور «من» و «خود» دور میزند. تصور میکند همهی دنیا برای رضای او و تامین لذات او خلق شده است. معیار های او بر اساس مصالح و و منافع او تغییر یافته و حق و باطل را بر پایهی خودخواهی و مصلحت طلبی خود توجیه میکند............
کتاب رقصی چنان میانهی میدانم آرزوست نوشتهی شهید دکتر مصطفی چمران
کتاب سرگذشت هکلبری فین نوشتهی مارک تواین
دنیای بی عدالتی است : اگر قبولش کنی شریک جرم میشوی و اگر بخواهی عوضش کنی جلاد میشوی.
کتاب شیطان و خدا نوشتهی ژان پل سارتر
Let everything that's been planned come true. Let them believe. And let them have a laugh at their passions. Because what they call passion actually is not some emotional energy, but just the friction between their souls and the outside world. And most important, let them believe in themselves. Let them be helpless like children, because weakness is a great thing, and strength is nothing. When a man is just born, he is weak and flexible, when he dies, he is hard and insensitive. When a tree is growing, it's tender and pliant, but when it's dry and hard, it dies. Hardness and strength are death's companions. Pliancy and weakness are expressions of the freshness of being. Because what has hardened will never win.
Andrey Tarkovskiy's Stalker
---------------------------------------------------------------------------------------------
بگذار چیزهایی که مقدّر شده، به حقیقت بپیوندد. بگذار باور کنند. بگذار به هوسهایشان بخندند، چون چیزی که آنها هوس مینامند در واقع یک انرژی احساسی نیست، بلکه سایشیـست بین روحشان و دنیای بیرون. و مهمتر از همه، بگذار خود را باور داشته باشند. بگذار مانند بچهها درمانده باشند، زیرا ضعف چیز خوبیـست و قدرت پشیزی نیست. وقتی انسان تازه به دنیا میآید او ضعیف و انعطافپذیر است، وقتی میمیرد سخت و بیاحساس است. وقتی یک درخت در حال رشد است، لطیف و انعطاف پذیر است، ولی وقتی خشک و سفت شد، میمیرد. قدرت و سختعنصر بودن همنشینان مرگـند. انعطاف و ضعف بیان کنندهی تازگی وجود هستند. چون چیزی که سفت و سخت شد، پیروزی از او دور است.
فیلم استاکر از آندری تارکوفسکی
..... فقط پذیرش او کافی نیست. در چنین مواقعی شما باید به چنین بینهایتی و چنین تواناییای ایمان داشته باشید. منظورم اینه که خدا برای هرکس همون قدر وجود داره که او به خدا ایمان داره. این یک رابطهی دو طرفهس. خدای بعضی ها نمیتونه حتی یک شغل ساده برای مومنش دستو پا کنه یا زکام سادهای رو بهبود بده چون مومن ِ به چنین خدایی توقعش از خداش بیشتر از این مقدار نیست. خداوندِ آن شبانی که با موسی مجادله میکرد البته با خداوند موسی و ابراهیم همسنگ نیست و خداوند ابراهیمی که از شدت ایمان در آتش میره یا تیغ بر گلوی فرزندش میکشه البته که از خداوند آن شبان بزرگتر و قوی تره اما حتی چنین خدایی هم در برابر خداوند علی(ع) به طرز غریبی کوچیکه. اگه ابراهیم برای تکمیل ایمانش محتاج معجزهی بازسازی قیامت بر روی زمین بود یا موسی محتاج تجلی خدا بر طوره، علی(ع) لحظهای در توانایی و اقتدار خداوندش تردید نکرد و همواره میگفت اگر پردهها برچیده شوند ذرهای بر ایمان او افزوده نخواهد شد. خدای علی بیشک بزرگترین خدایی ِ که میتونه وجود داشته باشه. ما اگه بتونیم تنها به گوشهای از دامن علی(ع) چنگ بزنیم رستگار شده شدهایم اما برای کسی که ایمان نداره خدایی هم وجود نداره.
کتاب روی ماه خداوند را ببوس نوشتهی مصطفی مستور
خدا به من دُم عطا کرده که مگسها را برانم ولی کاش نه دمی میداشتم و نه مگسی آفریده شده بود.
کتاب قلعهی حیوانات نوشتهی جورج اورول