یک جای پای من بنا کرد به خاریدن؛ بعد گوشم بنا کرد به خاریدن؛ بعد پشتم، درست وسط شانهها. دیدم اگر خودم را نخارانم الان است که میمیرم. من این را بارها امتحان کردهام. پیش آدمهای جاسنگین، توی تشییع جنازه، یا وقتی که خوابت میآید و میخواهی خودت را بخوابانی- خلاصه هرجا که نباید خودت را بخارانی- درست همان وقت هزار جای آدم بنا میکند به خاریدن.
کتاب سرگذشت هکلبری فین نوشتهی مارک تواین