35

زندگی کردن روی کلک خیلی کیف دارد. آسمان بالای سرمان بود، پر از ستاره، و ما طاق‎واز می‎خوابیدیم و ستاره‎ها را تماشا می‎کردیم و بحث می‎کردیم که آیا این‎ها را کسی ساخته یا خودشان پیدا شده‎اند. جیم می‎گفت این‎ها را ساخته‎اند، من می‎گفتم خودشان پیدا شده‎اند، چون به نظر من ساختن این همه ستاره خیلی زیاد وقت می‎خواهد. جیم می‎گفت شاید ماه این‎ها را ریخته، دیدم حرف حسابی است، چیزی نگفتم، چون دیده بودم که قورباغه همین قدر تخم می‎ریزد؛ گفتم پس لابد ماه هم تخم می‎ریزد. پریدن ستاره‎ها را هم تماشا می‎کردیم و می‎دیدیم چه‎جور شره می‎کنند و می‎ریزند. جیم می‎گفت لابد این تخم‎ها خراب شده‎اند، از لانه می‎اندازندشان بیرون.


کتاب سرگذشت هکلبری فین نوشته‎ی مارک تواین


Subscribe in Google Reader

نظرات 2 + ارسال نظر
siavash شنبه 7 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 21:11 http://www.greendownload.net

سلام وبلاگ خیلی باحالی داری ! اما تا کی میخوای با وبلاگ سر کنی؟ اگه خواستی بیا و با ما همکار شو . از خدامه

amxi دوشنبه 9 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 13:34

چه جالب خودشو گول میزدهجالب بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد