7

در زندگی زخمهایی هست که مثل خوره روح را آهسته در انزوا می‌خورد و می‌تراشد. این درد‌ها را نمی‌شود به کسی اظهار کرد، چون عموما عادت دارند که این درد‌های باور نکردنی را جزو اتفاقات و پیش آمد‌های نادر و عجیب بشمارند و اگر کسی بگوید یا بنویسد، مردم بر سبیل عقاید جاری و عقاید خودشان سعی می‌کنند آن را با لبخند، شکاک و تمسخرآمیز تلقی کنند – زیرا بشر هنوز چاره و دوایی برایش پیدا نکرده و تنها داروی آن فراموشی توسط شراب و خواب مصنوعی بوسیله‌ی افیون و مواد مخدره است- ولی افسوس که تاثیر اینگونه دارو‌ها موقت است و به جای تسکین پس از مدتی بر شدت درد می‌افزاید.

کتاب بوف کور نوشته‌صادق هدایت

نظرات 1 + ارسال نظر
علی یکشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 14:44 http://kidsonline.ir

اینو خونده بودم. یعنی بعضی جاهاشو

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد